با بررسی تجربه دهه های گذشته مشخص شد:

پنج خلاء برنامه ریزی در بازار مسکن

دسته بندی : اخبار مسکن
۱۳۹۹/۰۵/۲۲
یک کارشناس مسکن پنج خلاء برنامه ریزی در حوزه مدیریت بازار املاک و مستغلات طی دهه های گذشته را تشریح کرد.
پایگاه خبری بانک مسکن

محسن زارع جدی کارشناس مسکن با بیان اینکه غفلت از اهداف اصلی منجر به کاهش موفقیت طرح ها و برنامه ریزی های حوزه مسکن شده، به پایگاه خبری بانک مسکن-هیبنا، گفت: بررسی برنامه های اجرایی در دهه های گذشته، پنج محور مغفول مانده در طرح ها را نشان می دهد. اول آنکه به نظر می رسد تناسبی بین ساختارِ برنامه ها و طرح های پیشنهادی، با وضعیت واقعی زندگی مردم نبوده است. این در حالی است که مسکن در ایران، پیوند تنگاتنگی با سایر بخش ها، به ویژه اقتصاد و فرهنگ دارد. وقتی تعادل بین هریک از این بخش ها دچار نقصان شود، بر دیگری اثر گذاشته و تا زمانی که این تعادل ایجاد نشود؛ تکرار طرح های تجربه شدۀ گذشته در شکل های مختلف، درمانگر نخواهد بود.
وی به دومین حوزه مغفول مانده اشاره کرد و افزود: تعدد قوانین و عدم بروزسانی آنها با نیازها، خواست ها و شرایط امروز اقتصاد و جامعه، راه را برای انبوه سازان و سرمایه گذاران بخش مسکن ناهموار کرده و بی توجهی به اثربخشی و کارآیی قوانین، چالش های جدی را در حوزۀ مسکن ایجاد کرده است.
وی در عین حال تصریح کرد: سومین خلاء مربوط به بسته های تشویقی ساخت و ساز می شود. چراکه تسهیلات و بسته های تشویقی، عامل اصلی ساخت و ساز در بافت های فرسوده نبودند و نیستند، بلکه می توانند کاتالیزور باشند؛ که با شرایط فعلی اقتصاد، کارائی لازم را ندارد.
زارع جدی در این باره توضیح داد: بازار سرمایه هوشمند است و اگر راهبردها به درستی تعریف شده باشند، پول مسیر خود را پیدا خواهد کرد. رکود و رونق ساخت و ساز، تابعی از جریان پولی و نقدینگی کشور است، هر زمان نقدینگی و منابع مالی به سمت ساخت و ساز و بخش مسکن سوق پیدا کند، بخش مسکن رونق می‌گیرد و اگر همان نقدینگی احساس امنیت نکند و یا اینکه ببیند منافعی که انتظار دارد، برآورده نمی‌شود، به سمت سایر بازارها سوق پیدا خواهد کرد که نتیجۀ آن رکود بخش است.
وی چهارمین خلاء را توضیح داد و گفت: نبود یک برنامۀ جامعِ عملیاتی، دینامیک و همه جانبه نگر که مسیر تأمین، مدیریت و کنترل مسکن را به طور شفاف و روشن مشخص کرده و با تغییر مدیریت ها، لازم الاجرا باشد و قابلیت ارزیابی مداوم داشته باشد، خالی است.
به گفته وی، در اغلب کشورهای توسعه یافته، دولت برای کنترل قیمت مسکن از ابزارهایی همچون مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر معاملات مکرر مسکن و مالیات بر خانه‌های خالی استفاده می‌کند. این ابزارها مانع از ایجاد فضای حبابی و تبدیل مسکن به عنوان یک کالای سرمایه‌ای می‌شود، اما این مهم عزم جدی را می طلبد چرا که سوداگران و دلالان مسکن نیز قوی و باهوش هستند.
وی در پایان تاکید کرد: توجه جدی دولت ها و شهرداری ها به موارد مغفول مانده در برنامه های مدیریت بازار مسکن سبب می شود تا تهدیدهای فعلی در بازار به یک فرصت تبدیل شده و در نهایت تناسب موردنیاز میان عرضه و نقاضا در بازار برقرار شود.



ارسال نظر

تعداد کاراکتر 0 از 4000