یافته های پژوهش ها در نظام بانکی نشان می دهد
چهار مزیت ادغام بانک ها
به گزارش پایگاه خبری بانک مسکن، دو پژوهش برجسته در مقالات داخلی ساز و کار و مزایای ادغام بانک ها را روشن کرده است. اولین پژوهش با عنوان «نگاهی به چارچوب قانونی، نهادی و نظارتی ورشکستگی بانک» در پژوهشکده پولی و بانکی کشور انجام شده است. این پژوهش به طور مفصل به بررسی ابعاد قانونی ورشکستگی بانکها و اقداماتی که نهاد ناظر در این مورد باید انجام دهد، میپردازد. پژوهش دوم، از سوی سعید عیسی زاده و مریم مظهری آوا با عنوان «بررسی وجود صرفههای مقیاس بعد از ادغام بانکها در ایران» به صورت مستقل انجام شده که با شبیه سازی ادغام دو بانک در کشور اثرات این اقدام را روی این دو بانک بررسی کرده است.
بر اساس تعاریف ارائه شده در قوانین مربوط به ورشکستگی و ادغام بانکها، «ادغام بانک به ترکیب دو یا چند بانک گفته میشود و مانند یک تصاحب است؛ بهگونهای که بانک تملککننده مسوولیت دارایی و تعهدات بانک یا بانکهای تملک شده را بر عهده میگیرد و همچنین، با تملک یک بانک، همپوشانی بین بخشها صورت میگیرد». بر اساس پژوهش انجام شده در پژوهشکده پولی و بانکی، یکی از راهکارهای بازسازی بانکهای بحران زده بدون اینکه دچار تعطیلی شوند ادغام با بانکهای سالم معرفی شده است. به عبارت دیگر این اقدام سبب میشود «بدون اینکه عملیات بانکی بانک مشکلدار به تعویق افتد یا در آن اخلالی ایجاد شود، تمام سهام آن را از سهامداران موجود آن به شخص ثالث یعنی بانک خریدار منتقل شود.» در ادامه این مقاله آمده است که در این شرایط، مالکان جدید بانک نه تنها داراییها و تعهدات بانک را میخرند؛ بلکه مالکیت خود شخصیت حقوقی نیز منتقل میشود. انتقال مالکیت میتواند به شکل استفاده از شرکت هلدینگ بانک باشد که دو بانکی را که قبلا با یکدیگر مرتبط نبودهاند با یک مالکیت مشترک به یکدیگر مرتبط کنند، مشروط بر اینکه این وضعیت مالکیت «موازی» منجر به مشکلات نظارتی نشود.
پژوهشها نشان میدهد ادغام بانکها یکی از روشهای بازسازی ساختارهای بانکی و نهادهای مالی است. علاوه براین چون در همه کشورها بانکها از طریق اعطای تسهیلات و پذیرش سپردهها نقش مهمی در تامین منابع مالی و ارائه خدمات مالی در اقتصاد دارند، همواره کارآیی بانکها یکی از مهمترین موضوعاتی است که توجه زیادی را به خود مبذول داشته است. در نتیجه در بعضی موارد، ادغامها رایجترین روش افزایش کارآیی نهادهای مالی نیز به شمار میرود. از سوی دیگر، روشهای زیادی برای توسعه و رشد بانکها در مطالعات مختلف بیان شده است، از جمله این روشها میتوان به «رشد از طریق افزایش تسهیلات و سپردهها»، «تصاحب بانک یا بانکهای دیگر»، «خرید یا تملک دیگر شرکتها یا بنگاهها» یا «ادغام با دیگر بانکها یا شرکتهایی که کارآیی بیشتری دارند» نام برد. اما مطالعات نشان داده است که اغلب بانکها از طریق «ادغامها و تملکها» رشد میکنند. معمولا ادغامها هنگامی اعمال میشوند که بانکها در تامین هزینههای خود با مشکل مواجه شوند یا اینکه آنها در مقیاسی عمل میکنند که از صرفههای مقیاس برخوردار نیستند یا از تواناییهای مدیریتی کمتری بهرهمند هستند. در چنین وضعیتی بانکها تصمیم به ادغام با بانکهایی میگیرند که بتواند این نواقص را برای آنها پوشش دهند. از این رو در سراسر جهان، ادغامهای بانکی برای برخورداری از «مزایای صرفههای مقیاس» و «توان بالای مدیریتی» و با هدف «نجات بانکها از ورشکستگی» انجام شده است.
نتایج حاصل از پژوهش عیسی زاده و مظهری آوا نشان میدهد ادغامهای داخلی میتواند منجر به کاهش هزینه شود، اما افزایش اندازه بانکهای ادغامی میتواند منجر به ناکارآیی آنها شود. از این رو در این پژوهش نتیجه گرفته شده است که صرفههای مقیاس که نتیجهای از ادغامهاست تنها برای بانکهای در اندازههای کوچک و متوسط مفید است و برای ابربانکها میتواند هزینههایی را به آنها تحمیل کند و نبود صرفه اقتصادی را به وجود آورد؛ نتایج این پژوهش نشان میدهد ادغامها از طریق صرفههای مقیاس میتوانند باعث کاهش هزینه بانکهای ادغامی شوند. اما در مجموع، میتوان گفت که برای بررسی ادغامها به زمان زیادی نیاز است و بسیاری از نتایج ادغامها در میان مدت و بلند مدت آشکار میشود.