مشاور معاون وزیر راه و شهرسازی تاکید کرد:
تغییر مسیر نوسازی بافت فرسوده
مسعود تارانتاش مشاور معاون وزیر راه و شهرسازی با بیان این جمله که، مشکلات متنوعی در بافتهای ناکارآمد میانی (یا بافتهای فرسوده) شهرهای کشور ایران یکی پس از دیگر ظهور یافته و انباشت شده است، به پایگاه خبری بانک مسکن- هیبنا، گفت: اُفت شدید منزلت مکانی و اجتماعی بافتهای ناکارآمد میانی که بسیاری از آنها زمانی هسته ی اولیه ی شهرها را تشکیل دادهاند، مهاجرت به بیرون، تغییر ترکیب اجتماعی جمعیت، رهاشدگی، محلهزدایی و تغییر کاربری از جمله مشکلاتی است در این بافتها اتفاق افتاده است.
وی ادامه داد: این در حالی است که بافتهای ناکارآمد میانی زمانی محل ارجاع به خاطره جمعی و باز تاباننده تاریخ شکلگیری و تحول شهرها بودهاند. در طول تاریخ شهرها به صورت آرام و لایه لایه پیرامون هستههای تاریخی توسعه متصل پیدا کرده اما هستههای اولیه شهرها نتوانستهاند خود را با توسعههای جدید هماهنگ و به صورت بطئی و درون زا نوسازی کند؛ اما پس از رشد شتابان، و در بسیاری موارد منفصل بسیاری از شهرهای کشور (به ویژه کلان شهرهای کشور) از دهه 1350، شکافی ناگهانی میان توسعه هسته و پیرامون و در بالا و پایین شهرها اتفاق افتاد. این شکاف با سرعتی فزآینده رشد نموده و به ناگهان حافظه تاریخی شهروندان از نقطه ارجاع هویتی شهرها خالی شده است.
وی با تاکید بر آنکه نوسازی بافتهای ناکارآمد میانی یک پروژه فرابخشی است، اظهار کرد: این پروژه فرابخشی اجزای سیاستی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی را در بر میگیرد. با این وجود در بیشتر موارد تجارب نوسازی در کشور ایران به نوسازی کالبدی لکهای در مقابل بازآفرینی محلهای خلاصه شده است. نوسازی کالبدی لکهای که عموما بصورت خود مالکی انجام میشود در برخی بافتهای ناکارآمد میانی نوعی روش نونمایی نیز ایجاد کرده است.
مشاور معاون وزیر راه وشهرسازی در تعریف «نونمایی» گفت: نونمایی یا نوفرسوده سازی همان تکرار ماجرای از شهر هزینه کردن برای از شهر در امان ماندن است. کوچههایی 6 متری که در دو سوی آن خانههای یک و دو طبقه ناپایدار قرار داشتند، تبدیل به کوچههای در برخی مقاطع 8 متری و در برخی مقاطع 6 متری (دندانهای) شدهاند که آپارتمانهای 4 طبقه جمعیت پذیری آن را چندین برابر کردهاند، در حالی که زیرساختها و رو ساختها برای این جمعیت آماده نیستند، کیفیت ساخت آپارتمانها نازل است، و همچنان محله محله نیست.
وی در عین حال به روش تامین مالی برای نوسازی بافت فرسوده اشاره و تصریح کرد: تامین مالی نوسازی بافتهای ناکارآمد میانی فراتر از تامین یا تسهیل تامین هزینههای ساخت واحدهای مسکونی نونما است، بلکه تامین تمامیت هر آنچه باید باشد است، تامین هزینههای بازآفرینی یک محله است، با تمام اجزایی که یک محله را در طول تاریخ شهرها ساختهاند و به آن هویت دادهاند.
به گفته وی آنچه امروز خلاء آن حس میشود نیاز مبرم به تامین مالی غیرشعاری نوسازی بافتهای ناکارآمد میانی است. همه مسئولان دولتی و بخش عمومی به اهمیت نوسازی این بافتها واقف هستند. همچنین آسیبهای اجتماعی ناشی از گسترش این بافتها و حاشیهنشینی در کنار طلاق و اعتیاد بعنوان سه آسیب اجتماعی اصلی در کشور در اولویت قرار گرفته است، که در مرحله تامین مالی و همکاریهای فرا-بخشی جزو اولویت ها محسوب نمی شود.
وی با طرح این سوال که آیا بستههای تشویقی نوسازی بافتهای ناکارآمد میانی صرفا باید توسط بودجههای وزارت راه و شهرسازی و شهرداریها، این بخش حمایت شوند؟ گفت: پاسخ به این پرسش در آمار نوسازی این بافتها منعکس شدهاست. اگر کوششهای چند نهاد برای شناسایی و بازآفرینی محلههای هدف در شهرهای کشور را از آمار خارج کنیم براستی این مهم در کجای اولویتهای سایر نهادها قراردارد؟ اینجاست که شیوههای تامین مالی غیرشعاری (واقعی) و توجه به شیوههای جایگزین (به جای وابستگی کامل به بودجههای دولتی و بخش عمومی) مطرح میشود. چرا که برنامهریزی و سیاستگذاری در جایی معنا پیدا میکند که خرج ما بیش از دخل ما باشد، و این معضل در بافتهای ناکارآمد میانی بیش از پیش آشکار شده است.
به گفته وی در حال حاضر با تدوین الگوی جدید نوسازی فرصتی فراهم شده تا با هماندیشی فراگیر، از تمام آنها که بیرون رانده شدهاند یا بیرون نشستن را انتخاب کردهاند دعوت کنیم تا باهم برای بازآفرینی شهری بیاندیشیم.