پایگاه خبری بانک مسکن بررسی می کند
راهکار کاهش شکاف درآمدی در ایران
به گزارش پایگاه خبری بانک مسکن- هیبنا، آمارها نشان میدهد که نابرابری در کشور در وضعیت مطلوبی به سر نمیبرد. هر چند در یک دهه اخیر، تعدیلی در این وضعیت به وجود آمد و ضریب جینی از سطح بالای ۴. ۰ واحد به زیر کشیده شد و به حدود ۳۵. ۰ رسید اما از سال ۱۳۹۰ بار دیگر ضریب جینی سیر صعودی پیش گرفت و به نزدیکی ۴. ۰ درصد رسیده است. در قیاس با دیگر کشورها ضریب جینی ایران در محدوده آمریکا قرار دارد. حتی از سال ۲۰۱۱ میلادی درجه نابرابری در ایران، کمتر از آمریکا گزارش شده است. اما در قیاس با کشورهای اسکاندیناوی که جزو برترین کشورها از نظر توزیع درآمدی به حساب میآیند، وضعیت مطلوب نیست. ضریب جینی نروژ در سال ۲۰۱۳، حدود ۲۵. ۰ بود، اما در همان سال این عدد برای ایران ۳۸. ۰ گزارش شده است.
تصویر نابرابری درآمد در ایران، خبر از شکافی عمیق با وضعیت مطلوب میدهد. این شکاف بیشتر به یک دره میماند که فاصله قله تا کف آن، عدد بزرگی است. هزینه خالص ماهانه هر فرد در صدک صدم(بالاترین صدک درآمدی) ۸۶ برابر هزینه ماهانه یک فرد در صدک اول است. اما چه راهکاری برای کمعمق کردن این دره وجود دارد؟ در پژوهشی که محمد حسینی در دومین کنفرانس اقتصاد ایران ارائه داده است، راهکار بنیادی و اساسی برای این هدف پیشنهاد شده است.
قرار دادن درآمد خانوار به عنوان مبنای اخذ مالیات، کاهش فرار مالیاتی با استفاده از اظهار شخص سوم، نرخ تصاعدی مالیات بر خانوار و پرداختهای حمایتی بهصورت مابهالتفاوت از خط فقر در یک فرآیند بلند مدت میتواند اقتصاد ایران را تا حد خوبی از نابرابری درآمد نجات دهد. اما در کوتاهمدت نیز دولت میتواند با شناسایی دهکهای بالای درآمدی و اخذ مالیات از آنها، عمق شکاف را کاهش دهد. از طرف دیگر با افزایش قیمت بنزین، دولت میتواند منابع لازم برای پرداختهای حمایتی را تامین کند چرا که با افزایش قیمت بنزین، فشار وارده به دهکهای پایین درآمدی بسیار کمتر از دهکهای بالا است و در عوض دولت میتواند پرداختیهای خود به دهکهای پایین درآمدی را افزایش دهد.
این پژوهش برای دادن یک تصویر عینی از شدت نابرابری درآمدی در اقتصاد ایران، درآمد درهکها و صدکهای مختلف درآمدی را بررسی کرده است. هزینه خالص هر فرد بهطور میانگین در صدک صدم(قشر برخوردار جامعه)، ماهانه ۴ میلیون و ۶۶۲ هزار تومان است، در حالی که برای افراد در صدک یکم، این عدد ماهانه ۵۴ هزار تومان است. این اختلاف فاحش، نمایانگر نابرابری شدیدی در جامعه ایران است. هزینه افراد در بالاترین صدک کشور، ۸۶ برابر هزینه افراد در صدک یکم است. در دهک اول، هزینه خالص ماهانه حداکثر ۲۰۸ هزار تومان است. این عدد نیز نشان میدهد که در مقیاس دهکی نیز شکاف عمیق است. بهطور میانگین افراد دهک اول یکچهاردهم افراد دهک دهم در یک ماه هزینه میکنند. آنچه این شکاف عمیق را در دهکهای مختلف به وجود آورده، بخشی به دلیل ناکارآییهای درآمدی و بخشی دیگر به دلیل ناکارآییهای هزینهای موجود در ساختار اقتصاد ایران است.
ناکارآیی درآمدی: در نظام درآمدی کشور، بزرگترین نقطه ضعف در نظام مالیاتی وجود دارد. وابستگی به درآمدهای نفتی، ضعف نظام مالیاتی را در گذشته تشدید کرده است. دولتها همواره بابت درآمد، خیالشان از درآمدهای نفتی راحت بوده و به همین دلیل کمتر به گسترش چتر مالیاتی پرداختهاند. همین کمتوجهی باعث شد تا نظام مالیاتی نتواند به شکل کارآ، مالیات را از دهکهای بالای درآمدی دریافت کند. ضعفهای مالیاتی اکنون از دو جبهه تحت فشار است. نخستین کاستی در قانون وجود دارد؛ بهطوری که نرخ پایین مالیات برای بعضی از بخشها و معافیتهای مالیاتی موجود، مانعی بر سر درآمدهای مالیاتی مناسب به حساب میآید. در جبهه دوم نیز در زمینه اجرایی، فرار مالیاتی بالای افراد و شرکتها، به شکل یک صخره در مسیر مالیاتستانی عمل میکند.
ناکارآییهای هزینهای: در قسمت پرداختها نیز ضعفهای جدی وجود دارد که نابرابری را تشدید میکند. نظام حمایتی و تامین اجتماعی کشور نمیتواند چندان گروه هدف را شناسایی کند. چراکه سیستم اطلاعاتی منسجم و متناسبی در این باره در دسترس نیست و در نهایت موجب پوشش گسترده آحاد جامعه میشود. هنگامی که چترهای حمایتی تمامی افراد یک جامعه را در برمیگیرد، در عمل نابرابری به همان قوت قبلی باقی میماند. مثلا در بحث یارانهها، به افراد صدک اول و صدک صدم به یک میزان پرداخت میشود. در حالی که در یک نظام اجتماعی مناسب، یارانه افراد دهک بالا حذف میشود و یارانه افراد دهک اول افزایش مییابد تا شکاف هزینهای تعدیل شود. این نظام حمایتی ناکارآمد در بخش بیمههای رایگان و کمک از سازمانهای اجتماعی نیز پررنگ است.